خونی که بوی گیلاس می دهد
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در یکی از عملیاتها، یکنفر از برادران مسئول تدارکات گردان ترکش خورده و مجروح میشود. بچههای گردان از راه میرسند و برای تقویت روحیه او و سایر رزمندگان، خم شده و خون وی را بو میکنند. سپس با حالت طنز به همدیگر میگویند: از بس کمپوتهای گیلاس را خورده و به ما نداده خونش هم بوی گیلاس میدهد. ...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در یکی از عملیاتها، یکنفر از برادران مسئول تدارکات گردان ترکش خورده و مجروح میشود. بچههای گردان از راه میرسند و برای تقویت روحیه او و سایر رزمندگان، خم شده و خون وی را بو میکنند. سپس با حالت طنز به همدیگر میگویند: از بس کمپوتهای گیلاس را خورده و به ما نداده خونش هم بوی گیلاس میدهد. ...
پدافند در خط طلائیه
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات خيبر »
در عملیات خیبر محور طلائیه اهمیت فوق العادهای برای کل عملیات داشت. لذا رزمندگان و نیروهای عمل کننده با تمام توان سعی در حفظ آن داشتند. دشمن نیز که به مرور خود را باز یافته بود، پس از کشف اهداف عملیات و محورهای اصلی مورد نظر نیروهای خودی، تلاش اصلی خود را ابتدا روی پاکسازی اطراف جاده بصره - العماره و سپس بر روی طلائیه متمرکز کرد. آتشباری دشمن در منطقه طلائیه که زمینی بسیار محدود را شامل...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات خيبر »
در عملیات خیبر محور طلائیه اهمیت فوق العادهای برای کل عملیات داشت. لذا رزمندگان و نیروهای عمل کننده با تمام توان سعی در حفظ آن داشتند. دشمن نیز که به مرور خود را باز یافته بود، پس از کشف اهداف عملیات و محورهای اصلی مورد نظر نیروهای خودی، تلاش اصلی خود را ابتدا روی پاکسازی اطراف جاده بصره - العماره و سپس بر روی طلائیه متمرکز کرد. آتشباری دشمن در منطقه طلائیه که زمینی بسیار محدود را شامل...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید ناصر اشرف نیا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید ناصر اشرف نیا »
چلچلهها و قناریها بر روی درختان تازه به شکوفه نشسته، طلوع ستاره ناصر را ۱۳۴۹/۱/۹ در روستای ریزآب نیریز جشن گرفتند و شادباش گفتند. ناصر با طی کردن دوران کودکی، تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهید باهنر به پایان رساند. لکن به علت عدم امکانات از ادامه تحصیل بازماند و همراه و همدوش پدر در زمین کشاورزی به کار پرداخت. با وجود اینکه در اوایل انقلاب کوچک بود، لکن علاقه زیادی به امام خمینی (ره) داشت و بعد از...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید ناصر اشرف نیا »
چلچلهها و قناریها بر روی درختان تازه به شکوفه نشسته، طلوع ستاره ناصر را ۱۳۴۹/۱/۹ در روستای ریزآب نیریز جشن گرفتند و شادباش گفتند. ناصر با طی کردن دوران کودکی، تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهید باهنر به پایان رساند. لکن به علت عدم امکانات از ادامه تحصیل بازماند و همراه و همدوش پدر در زمین کشاورزی به کار پرداخت. با وجود اینکه در اوایل انقلاب کوچک بود، لکن علاقه زیادی به امام خمینی (ره) داشت و بعد از...
شهدا سال ۶۶ -زندگینامه شهید علی اکبر سرافراز
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد علي اکبر سرافراز »
علیاکبر، از سلاله لالههای سرخ سرزمین دلاور خیز ایران اسلامی بود که به دنبال برادر در خون نشسته خود «علیاصغر» سر در راه خدا نهاد و بیصبرانه مسیر تعالی را طی کرد. وی در تاریخ ۱۳۴۴/۶/۱ در روستای مشکان نیریز در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد و آداب مسلمان زیستن را در دامان پاک مادر و آغوش مهربان پدر فراگرفت. ششساله بود که روانه دبستان ابتدایی شهید آیت مشکان شد و دوره پنجساله ابتدائی را با موفقیت پشت...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد علي اکبر سرافراز »
علیاکبر، از سلاله لالههای سرخ سرزمین دلاور خیز ایران اسلامی بود که به دنبال برادر در خون نشسته خود «علیاصغر» سر در راه خدا نهاد و بیصبرانه مسیر تعالی را طی کرد. وی در تاریخ ۱۳۴۴/۶/۱ در روستای مشکان نیریز در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد و آداب مسلمان زیستن را در دامان پاک مادر و آغوش مهربان پدر فراگرفت. ششساله بود که روانه دبستان ابتدایی شهید آیت مشکان شد و دوره پنجساله ابتدائی را با موفقیت پشت...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید محمود دهقانپور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید محمود دهقانپور »
کجایند شورآفرینان عشق علمدار، مردان میدان عشق 10/1/1341 آنگاه که شبنم نقره فام بر روی گلبرگ شقایقها چون مروارید میدرخشید و قناریها بر روی شاخههای نرگس آواز شادمانی سرداده بودند، در کوچه پس کوچههای نیریز غزل زندگی را سرود. نام زیبای «محمود» زیبنده وجود ماهش شد و دنیای کودکی را آغاز کرد. در دامن پاک مادر درس دینداری را فراگرفت و مردانگی و سخاوت را از پدر آموخت. برای فراگیری علوم روز راهی دبستان فرهنگ اسلامی نیریز شد و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید محمود دهقانپور »
کجایند شورآفرینان عشق علمدار، مردان میدان عشق 10/1/1341 آنگاه که شبنم نقره فام بر روی گلبرگ شقایقها چون مروارید میدرخشید و قناریها بر روی شاخههای نرگس آواز شادمانی سرداده بودند، در کوچه پس کوچههای نیریز غزل زندگی را سرود. نام زیبای «محمود» زیبنده وجود ماهش شد و دنیای کودکی را آغاز کرد. در دامن پاک مادر درس دینداری را فراگرفت و مردانگی و سخاوت را از پدر آموخت. برای فراگیری علوم روز راهی دبستان فرهنگ اسلامی نیریز شد و...
زندگینامه جانباز حیدر علیزاده
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
حیدر علیزاده فرزند محمد علی، در سیزدهم مهر سال 1348 در روستای مشکان بخش پشتکوه ازتوابع شهرستان نیریز در خانوادهای با ایمان دیده به جهان گشود. ایشان دوران تحصیلات دبستان را در مدرسه شهید آیت مشکان و دوره سه ساله راهنمایی را در مدرسه راهنمایی ابوریحان بیرونی مشکان و دوره چهار ساله دبیرستان را در دبیرستان شهید بهشتی شهرستان نیریز با موفقیت پشت سر گذاشت. در آزمون سراسری دانشگاه آزاد اسلامی شرکت و در رشته الهیات پذیرفته شد...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
حیدر علیزاده فرزند محمد علی، در سیزدهم مهر سال 1348 در روستای مشکان بخش پشتکوه ازتوابع شهرستان نیریز در خانوادهای با ایمان دیده به جهان گشود. ایشان دوران تحصیلات دبستان را در مدرسه شهید آیت مشکان و دوره سه ساله راهنمایی را در مدرسه راهنمایی ابوریحان بیرونی مشکان و دوره چهار ساله دبیرستان را در دبیرستان شهید بهشتی شهرستان نیریز با موفقیت پشت سر گذاشت. در آزمون سراسری دانشگاه آزاد اسلامی شرکت و در رشته الهیات پذیرفته شد...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید ابوالقاسم امین پور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد ابوالقاسم امين پور »
روح سبز و آسمانی ابوالقاسم در اولین روز از پاییز ۱۳۳۵ خانه مسلمانی معتقد را در شهر نیریز گلباران و باصفا کرد. با حرکت بهسوی مدرسه کودکی را جلایی نو بخشید. دوره ابتدایی را در مدرسه فرهمندی و دوره متوسطه را در دبیرستان امام خمینی (احمد نیریزی) ادامه داد. فردی متین و بردبار بود و در انجام فرایض دینی چون نماز و روزه اهتمام فراوان داشت و صلهرحم را در زندگی به زیبایی بجا میآورد. در مجالس دینی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد ابوالقاسم امين پور »
روح سبز و آسمانی ابوالقاسم در اولین روز از پاییز ۱۳۳۵ خانه مسلمانی معتقد را در شهر نیریز گلباران و باصفا کرد. با حرکت بهسوی مدرسه کودکی را جلایی نو بخشید. دوره ابتدایی را در مدرسه فرهمندی و دوره متوسطه را در دبیرستان امام خمینی (احمد نیریزی) ادامه داد. فردی متین و بردبار بود و در انجام فرایض دینی چون نماز و روزه اهتمام فراوان داشت و صلهرحم را در زندگی به زیبایی بجا میآورد. در مجالس دینی...
شهدا سال ۶۴ -زندگینامه شهید محمدحسن لری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد حسن لري »
تجربه کردهای، دل در طلب دوست چهها که نمیکند؟! هر یادی از دوست شیرین است و برای دل منتظر و ملول، دوا! آری سخن از یاد است، یاد شهید محمدحسن لری، دلاور مرد رزمندهای از خطه شیر مردان همیشه زنده شهرستان نیریز، همانها که ناموسمان را پاسبان بودند و عزت و آزادگیمان را پیامآور. محمدحسن، ۱۳۴۴/۳/۲۵ در شهرستان نیریز و در دامان خانوادهای ساده و سرشار از عشق به ولایت، چشم به دنیا گشود و با زمزم ناب محمدی دلش...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد حسن لري »
تجربه کردهای، دل در طلب دوست چهها که نمیکند؟! هر یادی از دوست شیرین است و برای دل منتظر و ملول، دوا! آری سخن از یاد است، یاد شهید محمدحسن لری، دلاور مرد رزمندهای از خطه شیر مردان همیشه زنده شهرستان نیریز، همانها که ناموسمان را پاسبان بودند و عزت و آزادگیمان را پیامآور. محمدحسن، ۱۳۴۴/۳/۲۵ در شهرستان نیریز و در دامان خانوادهای ساده و سرشار از عشق به ولایت، چشم به دنیا گشود و با زمزم ناب محمدی دلش...
همان... را که برای خودمان نگه داشته ایم بده
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
محل استقرار گردان مدتها در پادگان امام خمینی(ره) واقع در جاده اهواز اندیمشک بود. آقایان قاسم ملایی و علیرضا نامور در تدارکات گردان مشغول خدمت بودند. وقتی بچهها برای گرفتن مایحتاجی مانند شلوار، شامپو، زیر پیراهن و... مراجعه میکردند. آقای نامور می گفت: فعلا" نداریم . بعضی وقتها که مراجعه کننده ، ناراحت می شد، میگفت: به کربلائی قاسم مراجعه کن و بگو همان (مثلا" زیر پیراهنی) که برای خودمان نگه داشتهایم را بده. این مسألهای شایع در...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
محل استقرار گردان مدتها در پادگان امام خمینی(ره) واقع در جاده اهواز اندیمشک بود. آقایان قاسم ملایی و علیرضا نامور در تدارکات گردان مشغول خدمت بودند. وقتی بچهها برای گرفتن مایحتاجی مانند شلوار، شامپو، زیر پیراهن و... مراجعه میکردند. آقای نامور می گفت: فعلا" نداریم . بعضی وقتها که مراجعه کننده ، ناراحت می شد، میگفت: به کربلائی قاسم مراجعه کن و بگو همان (مثلا" زیر پیراهنی) که برای خودمان نگه داشتهایم را بده. این مسألهای شایع در...
شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید احمد علیزاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
۱۳۴۸/۵/۷ غنچه وجود احمد در روستای مشکان نیریز، میان خانوادهای متدین شکفته شد. با باغبانی پدر مهربان و مادر فداکار رشد و نمو کرد. دوره دبستان را در مدرسه شهید آیت (ششم بهمن) مشکان به اتمام رساند. سپس دوره راهنمایی را در مدرسه ابوریحان بیرونی گذراند. اولین بار در تاریخ ۱۳۶۳/۲/۳ و سپس در تاریخهای ۱۳۶۳/۳/۲۱ و ۱۳۶۳/۱۰/۱۹ در پی اطاعت از امام و مقتدای خود و دفاع از میهن اسلامی از سوی بسیج سپاه پاسداران به جبهه...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
۱۳۴۸/۵/۷ غنچه وجود احمد در روستای مشکان نیریز، میان خانوادهای متدین شکفته شد. با باغبانی پدر مهربان و مادر فداکار رشد و نمو کرد. دوره دبستان را در مدرسه شهید آیت (ششم بهمن) مشکان به اتمام رساند. سپس دوره راهنمایی را در مدرسه ابوریحان بیرونی گذراند. اولین بار در تاریخ ۱۳۶۳/۲/۳ و سپس در تاریخهای ۱۳۶۳/۳/۲۱ و ۱۳۶۳/۱۰/۱۹ در پی اطاعت از امام و مقتدای خود و دفاع از میهن اسلامی از سوی بسیج سپاه پاسداران به جبهه...